The West May Lose with the New Resolution

<--

فرصتی که غرب با قطعنامه تازه از دست می‌دهد

محمود کیان‌ارثی

باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا هنگامی که بر مسند قدرت در کاخ سفید تکیه زد، بر این گمان بود که می تواند به زودی گشایشی در روابط آمریکا و ایران به وجود آورده و سرانجام باب گفتگوها را با جمهوری اسلامی بگشاید.

تلاش های تیم اوباما برای مذاکره با تهران، برخی دستاوردهای محدود در پی داشت و حتی به دیدار ویلیام برنز معاون وزیر خارجه آمریکا با سعید جلیلی مسول گفتگوهای هسته ای نیز رسید.

اما فشار لابی اسرائیلی در واشنگتن و مسائل حاد داخلی در ایران پس از انتخابات، تبدیل به موانعی مهم بر سر راه گفتگوهای رودررو با ایران شد.

پیش از انتخابات ریاست جمهوری ایران، رئیس جمهور آمریکا در دو نامه ای که به رهبر جمهوری اسلامی نوشت، تاکید کرده بود با هر کسی که در ایران رئیس جمهور شود مذاکره خواهد کرد.

ولی پس از انتخابات خیلی زود خوشبینی ها به آغاز گفتگوهای مستقیم جای خود را به دور تازه ای از تنش و مجادله کلامی داد.

با این حال، دولت احمدی نژاد علاقمند بوده است که درهای تعامل میان دو دولت بسته نشود و از این رو در فرصت های مختلف و از جمله در آخرین اجلاس بین المللی که احمدی نژاد در سازمان ملل شرکت کرد، از اوباما خواست به طور جدی به پیشنهادات ایران برای مذاکره فکر کند.

بیانیه هسته ای تهران، که ایران با مشارکت ترکیه و برزیل بر سر انتقال سوخت هسته ای امضا کرد، باز نشان داد که جمهوری اسلامی به دنبال مذاکره با غرب و به ویژه آمریکا است.

با وجود این که این توافق به خواست مهم غرب مبنی بر خارج ساختن بخش بزرگی از اورانیوم غنی شده از ایران جامه عمل می پوشاند، واشنگتن از آن استقبال نکرده و توافق تهران را گام تاکتیکی تهران برای خرید وقت نامیده است.

آمریکا و اتحادیه اروپا مصرانه پیگیر عملی کردن دور تازه تحریم علیه ایران هستند و پیش‌بینی می شود که این قطعنامه تازه عدر شورای امنیت تصویب شود.

تصویب تحریم ها به معنای بی اعتبار شدن بیانیه تهران و ضربه ای جدی به فرصت یافتن راه حلی مسالمت آمیز برای پرونده هسته ای ایران است.

اگر آمریکا و اتحادیه اروپا این توافق نامه را نپذیرفته و به عنوان نقطه تازه ای برای گفتگو با جمهوری اسلامی قرار ندهند، می توان گفت که فرصت بزرگی از دست می رود که در نتیجه آن روابط ایران و غرب به دوره ای نامشخص و پر ار تنش وارد خواهد شد.

کاخ سفید با واکنش سرد خود و تحقیر نقش برزیل و ترکیه در به وجود آوردن راه میانه بین تهران و غرب، مشروعیت سخنان اوباما برای پیگیری سیاست گفتگو با ایران زیر سوال برده است.

توافق نامه هسته ای تهران از اجماع نظر داخلی مستحکمی نیز برخوردار است و این نکته مهم دیگری است که کاخ سفید از درک آن ناتوان بوده است.

بر خلاف ابتکار عمل های گذشته در داخل ایران برای گفتگو با آمریکا که با موانع جناحی و رقابت های درونی ناکام می ماند، توافق نامه تهران از پشتیبانی جناح های قدرتمند درون حاکمیت و شخص رهبری برخوردار است و از این رو آمریکایی ها می توانند به آن به عنوان بستری جدی و قابل اعتماد برای مذاکره با جمهوری اسلامی بنگرند.

برخی گروه های تندرو در ایران که معمولا به چنین توافق هایی حمله می برند این بار سیاست سکوت را در پیش گرفته اند.

به علاوه برخی گروه های اپوزیسیون و رهبران مخالف در ایران از این توافق نامه به عنوان اقدامی در جهت منافع ملی کشور پشتیبانی کرده اند.

در صورتی که دولت اوباما پیشتر متهم می شد که در موضوع گفتگو با ایران، ارزش های اخلاقی و دموکراتیک را زیر پا می گذارد، در مورد توافقنامه هسته ای تهران دیگر این ادعا مطرح نخواهد بود؛ بلکه پذیرش توافقنامه هسته ای تهران از سوی واشنگتن خواسته بخش مهمی از مخالفان حکومت ایران نیز هست.

بر این اساس، حمله سریع و عریان واشنگتن به توافق تهران و تصویب قریب الوقوع قطعنامه تازه در شورای امنیت اقدامی تعجب آور بوده است.

این رویکرد واشنگتن عمق تشتت در سیاست ایرانی کاخ سفید را نیز عیان می سازد.

در حالی که رئیس جمهور آمریکا بر سیاست گفتگو با ایران تاکید می کند و همه در انتظار آن هستند که وی از چراغ سبز ایران به مهمترین خواست غرب برای خارج ساختن بخش زیادی از اورانیوم غنی شده از خاک خود، بهره برداری لازم را ببرد، شدیدترین حملات از سوی وزیر خارجه اوباما به ایران و بیانیه هسته ای تهرام انجام می شود.

با تصویب قطعنامه و اعمال دور تازه ای از تحریم ها علیه جمهوری اسلامی، آمریکایی ها در حال از دست دادن فرصتی طلایی هستند که هم می تواند از پیچیده تر شدن پرونده هسته ای ایران جلوگیری کرده و هم مانع از ورود روابط واشنگتن و تهران به وضعیتی نامشخص شود که قاعدتا سرانجام آن به نفع تندرو ها خواهد بود.

About this publication