Obama and Netanyahu

<--

روابط آمریکا و اسرائیل از بدو ورود باراک اوباما به کاخ سفید همواره شکرآب بوده است. اوباما به عنوان دموکراتی که به صورت سنتی مساله خاورمیانه برایش اهمیتی اساسی دارد، بین الملل گرایی و چند جانبه گرایی را در سیاست خارجی جایگزین برتری طلبی و یکجانبه گرایی دولت جرج بوش نموده است، به گونه ای که وی موفقیت خود در یکی از حوزه های مهم سیاست خارجی را در برقراری صلح فلسطینی ـ اسرئیلی تعریف کرده است.

وی اما در این میان با مانعی به نام نتانیاهو روبرو شده است. نتانیاهویی که بازیگر ماهری است. این در حالی است که اوباما و نتانیاهو به خوبی می دانند از یکدیگر چه می خواهند، اما هر یک جداگانه می خواهند هزینه ای را که یکی بر دیگری تحمیل می کند کاهش دهند. معادله ای که در مناسبت دیپلماتیک به “تیت فور تت” مشهور است: چشم در مقابل چشم.

در وقع می توان گفت: خواسته قلبی نتانیاهو از اوباما این است که آمریکا از ایجاد ایرانی هسته ای جلوگیری کند و بگذارد اسرائیل، خود در مورد گسترش سرزمین ادعایی اش تصمیم بگیرد. از آن طرف خواسته قلبی اوباما نیز این است که اسرائیل همه شهرک های کرانه باختری را از بین ببرد و از خط سبز خارج شود تا در آنجا حکومت مستقل فلسطینی شکل بگیرد. بدون اینکه مجبور شود در مقابل این اقدام اسرائیل، به رویارویی با ایران بپردازد.

در این معامله اوباما اکنون سهم آمریکا را پرداخته است. وی اجماعی علیه برنامه هسته ای ایران ایجاد کرده، دور چهارم تحریم ها علیه ایران را در شورای امنیت برقرار ساخته و اخیرا نیز تحریم های یکجانبه ایالات متحده مصوب سنا و مجلس نمایندگان را علیه ایران امضاء کرده است و مهم تر از همه با این اقدامات برای نتانیاهو روشن کرده است که دوره تسامح با برنامه هسته ای ایران و آغاز مواجهه شروع شده است.

به نظر می رسد آمریکا چشم خود را داده است و اکنون نتانیاهو باید چشم خود را بدهد. چشمی که هنوز هم شرط و شروط های مهمی دارد. نتانیاهو قیمت چشم خود را بالا برده است. وی می خواهد در قبال توقف شهرک سازی، فلسطنیان با وی وارد گفتگوهای مستقیم شوند و فقط شهرک سازی جدید متوقف شود و شهرک های کنونی باقی بمانند و در این صورت است که وی اجازه خواهد داد شهر جدید فلسطینی با نام راوابی در کنار رام الله ساخته شود. حتی بیش از این اوباما چه تضمینی می دهد که دولت فلسطینی خلع سلاح شود؟

بر این اساس به نظر می رسد در دیدار این دو، زور آزمایی بیش از هر مساله دیگری رخ نماید. اینکه اوباما چشم دیگرش را می دهد یا چشم طرف مقابل را می ستاند.

در واقع نتانیاهو دنبال آن است که دریابد که اوباما به چه اندازه می خواهد به او برای توافق با فلسطینی ها فشار وارد کند. علاوه بر این وی با زیرکی گفته های اوباما را تحلیل خواهد کرد تا بفهمد اوباما به چه میزان نگران انتخابات نوامبر امسال است، انتخاباتی که در صورت اندک لغزشی مجلس نمایندگان و سنا را در اختیار جمهوری خواهان قرار می دهد.

از آن سو اوباما نیز می خواهد بداند جایگاه نتانیاهو در حکومت اسرائیل چه قدر مستحکم است و آمریکا چقدر می تواند به دولت اسرائیل برای برقراری صلح فشار وارد کند به گونه ای که همراهی حزب کارگر را هم از دست ندهد.

آنچه در این بین مهم است این است که هم نتانیاهو و هم اوباما در کشورهایشان مقتدرتر از گذشته هستند. از یک سو اوباما با موفقیت در تصویب اصلاح لایحه خدمات درمانی، اعمال تحریم علیه ایران و برکناری مک کریستال و جایگزینی پترائوس قدرت خود را در کشور تقویت کرده است.

از این سو هم نتانیاهو رهبری بلامنازع حزب خود را به دست گرفته است و هیچ رقیبی در حزب لیکود و احزاب مخالف برای شکست وی در انتخابات وجود ندارد. در واقع هر دو اکنون در داخل کشورهایشان یکه تازی می کنند و این عرصه بین المللی است که هر دو را در مخالفت با همدیگر به تکاپو واداشته است.

اوباما می خواهد به جهان نشان دهد که آمریکا بازنده این بازی برد ـ باخت نتانیاهو نیست و نتانیاهو هم می کوشد که اسرائیل را از انزوا خارج کند. آنچه مشخص است اینکه آمریکا در بازی چشم در مقابل چشم تاکنون یک چشمش را داده است و اوباما مجبور است با یک چشم بازی را ادامه دهد.

About this publication