استكبار ستيزي در سيره نظري رهبران جمهوري اسلامي ايران
چرا آمريكا دشمن ماست؟!
1389/08/25
بزرگنمایی:
عليرضا اميني زرين
قسمت اول
مقدمه
پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي ايران در 22 بهمن ماه سال 1357(هـ.ش) به رهبري امام خميني(ره)، آغازگر حركت نويني بود كه در راستاي آن جهان دو قطبي و ابرقدرتهاي بينالمللي با يك شوك عظيم روبرو شدند. در دنيايي كه كشورها يا وابسته به اردوگاه شرق بودند و يا در زمره ياران ابر قدرت غرب محسوب ميشدند، نهضتي در ايران بدون كوچكترين وابستگي به دو قطب مذکور پديد آمد كه به نوعي نظم نوين جهاني كه استعمارگران به دنبال آن بودند به چالش كشيد و هويت شرق و غرب سياسي را به طور كامل زير سئوال برد. شعار”نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي” كه محور اصلي سياست خارجي نظام جمهوري اسلامي ايران و امام خميني(ره) از همان ابتدا محسوب ميشد، شرايطي را به وجود آورد كه بعد از مدتي هم قدرت شرقي و هم قدرت غربي كه در ايران منافع سياسي و اقتصادي بسياري داشتند و تا پيش از اين كشور ما را ژاندارم منطقه حساس و استراتژيك خاورميانه قلمداد ميکردند، به يكباره خود را در وضيعتي ببينند كه ديگر نسبت به اين امتيازات و منافع دسترسي ندارند و دستشان از بسياري از شريانهاي حياتي و منافع مادي قطع شده است.
بر همين اساس، دشمنان نظام مقدس جمهوري اسلامي از همان ابتدا بناي ناسازگاري، دشمني و مداخله گري در امور جمهوري اسلامي ايران را گذاشتند كه نمونه بارز آن در حمايت همه جانبه از رژيم بعث عراق در جنگ تحميلي 8ساله عليه ملت ايران ديده شد. البته تقويت گروههاي آشوبگرداخلي، تحريمهاي مختلف، تصويب بودجههاي كلان براي فروپاشي از درون جمهوري اسلامي ايران توسط نيروهايي كه در درون كشور به كار گرفته بودند و…نيز در شمار همين فعاليتها و برنامهريزيها ميگنجد. اين روند ادامه يافت تا اينكه بعد از رحلت امام راحل(ره) و در ابتداي سالهاي زعامت رهبر معظم انقلاب حادثه فروپاشي شوروي بنا بر همان پيشبيني معروف خميني كبير در نامهاش به گورپاچف، رخ داد و كشوري كه تا پيش از آن خود را به عنوان يك قطب اصلي قدرت جهاني معرفي كرده بود، به چند ده تكه كوچك و بزرگ تقسيم شد و به تاريخ پيوست.
در اينجا بود كه رهبران آمريكا سرمست و خوشحال از كنار رفتن رقيب اصليشان، با هدف سوق دادن نظام بينالملل به سوي جهان تك قطبي و رهبري نمودن يكپارچه دنيا به برنامهريزي و سازماندهي پرداختند، اما مسئله اينجا بود كه آمريكا در برابر اين حركت استعماري و ضد اسلامي خويش موانع زيادي را مشاهده مينمود كه اصليترين و محوريترين آن نظام اسلامي ايران و مواضع رهبري نظام بود.
جمهوري اسلامي ايران در چنين وضعيتي بود که دو دهه از عمر خود را پشت سر گذاشته و در كوران حوادث مختلف آبديدهتر و محكمتر گشته بود. اينجا بود كه به قول بسياري از استراتژيستها آمريكا به عنوان نماد غرب مدرن، مستكبر و سلطهجو، جمهوري اسلامي ايران را به عنوان نماد اسلامگرايي و مقاومت در برابرزورگويي و استعمار مشاهده ميكرد. لذاست كه ايران در برنامهريزي آمريكاييها به عنوان اصليترين دشمن ايدئولوژك و بينالمللي محسوب ميشود و اينجاست كه با استفاده از ابزارهاي مختلفي همچون تاسيس
100 شبكه فارسي زبان و برانداز، تهديد به حمله نظامي و…بعد از فروپاشي شوروي از روشهاي متفاوتي براي نابودي جمهوري اسلامي ايران استفاده ميكند كه به دليل مواضع قدرتمند كشور در حوزههاي مختلف و حمايتهاي مردمي،اين امر تاكنون محقق نشده و دولت آمريكا در رسيدن به اهدافش ناكام ماندهاست.
بايد تصريح كنيم كه الگوهاي ديگر و كشورهاي مختلفي نيز در دنيا وجود دارند كه
داعيه دار اسلامگرايي و پيروي از احكام اسلام هستند اما اين نمونهها با مورد ايران كاملاً متفاوت است. به طور مثال كشور تركيه در پي ارائه يك الگوي اسلام سكولار به دنياست و يا عربستان درصدد است تا به نوعي اسلام راديكال و همراه با خشونت را به كشورهاي ديگر معرفي كند وليكن جمهوري اسلامي ايران با سرلوحه قراردادن ايدئولوژي و مكتب تشيع و اسلام انقلابي الگوي متفاوتي از ديگر الگوها ارائه ميكند كه آمريكاييها نيز از اين مدل واهمه داشته و دارند. در اين ميان مواضع رهبران نظام چه در زمان امام راحل(ره) و چه در دوران زعامت مقاممعظم رهبري در ايستادگي در برابر آمريكا و انگيزههاي دشمن بيشتر اين كشور بسيار موثر و قابل تامل بودهاست.
به طور مثال امام(ره) با خطاب عنوان “شيطان بزرگ” به آمريكا نوعي ادبيات جديد را در رابطه ايران با آمريكا و يا ديگر كشورهاي ديگر دنيا با
ابر قدرت غربي مطرح نمود و آن اين بود كه آمريكا در هر حالتي درقامت يك شيطان است كه به نوعي قصد اغوا و فريب ديگران را براي بهرهجويي و سودجستن خودش دارد. و يا در جاي ديگر امام راحل”ره” با بيان اين جمله كه “آمريكا هيچ غلطي نميتواند بكند” هيبت و هيمنه غرب مدرن را با همه پيشرفتهاي مادياش به چالش كشيد و به نوعي با بيان اين جمله ضربهاي به سياستهاي آمريكا در جهان وارد شد كه نتوانست پاسخ درخوري به آن دهد.
بعد از امام راحل (ره) نيز رهبر معظم انقلاب با اصرار بسيار بر دشمني پايان ناپذير ما با آمريكا و نام بردن از اين كشور به عنوان دشمن درجه يك كشور، همچنان راه مبارزه و ايستادگي در برابر اين ابر قدرت زورگو را ادامه دادند:
” آنها خودشان را صاحب حق ميدانند كه در همه كارهاي ملتهاي عالم دخالت كنند. يك جا دخالت ميكنند و ميگويند: ميخواهيم دموكراسي را به آنجا ببريم! يك جا دخالت ميكنند و ميگويند: ميخواهيم از نفوذ موج چپ يا تفكر چپ در آنجا جلوگيري كنيم! يك جا دخالت ميكنند و ميگويند: ميخواهيم امنيت آنجارا حفظ كنيم! يك جا دخالت ميكنند و ميگويند: منافع ما در آنجا به خطر افتاده است! آنها خودشان را صاحب دنيا ميدانند، كانه تامين دموكراسي ملتها و دولتها هم به عهده آنهاست! امروز چنين تصور مغرورانه و متكبرانه احمقانهاي، گريبانگير دولت آمريكا و حواشي آن است…. معلوم است كه دشمني سردمداران قدرت _ و بيش از همه آمريكا_ با چنين ملت و دولت و رهبري و با چنين شعارهايي، يك دشمني
تمام نشدني است … ” (بيانات در ديدار فرماندهان و پرسنل نيروي هوايي 19/1/1368)
با تمام اين اوصاف نکتهاي که نبايد از نظر همگان عليالخصوص مسئولين نظام مقدس جمهوري اسلامي مغفول بماند و در عين حال مکرراً از سوي رهبران معظم انقلاب به آن پرداخته شده است،تفاوت ميان الگوي ايدئال اسلامي با الگوي موجود ميباشد.بديهي است که ميتوان با استعانت از الطاف الهي و پيروي از دستورات دين مبين اسلام از يک سو و ممانعت از پيروي شيطان برون و درون يعني هواينفس،از جانب مسئولين و مردم از سوي ديگر،اين تفاوت و فاصله را به حداقل خود برسانيم.
انگيزههاي دشمني با آمريكا
اما سئوال مهمي كه اينجا مطرح ميگردد اين است كه انگيزههاي دشمني ما با آمريكا چيست و عليرغم خواستههايي كه در طول سالهاي گذشته مبني بر برقراري ارتباط مجدد با اين كشور و نشستن بر سر ميز مذاكره مطرح شده است، چه در زمان امام(ره) و چه در دوران رهبر معظم انقلاب با قدرت هر چه بيشتر اين مقوله يعني مذاكره و برقراري ارتباط دوباره رد شده است؟ پاسخ اين سئوال به خوبي از محتواي كلام رهبران نظام جمهوري اسلامي ايران قابل استخراج و امري بديهي و قابل ارائه است. به عنوان نمونه امام راحل(ره) درصفحه420 جلد يكم صحيفه نور اينگونه مواضع را روشن مينمايدكه ” آمريكا از شوروي بدتر، شوروي از انگليس بدتر، انگليس ازهردو بدتر،همه از هم پليدتر، لكن امروز سروكار ما با آمريكا است” و يا در جاي ديگر رهبر معظم انقلاب ميفرمايد:
“البته معلوم است كه وقتي حكومت يا ملتي، عليه قلدري حرف بزند، چه كسي بيشتر از همه ناراحت ميشود؟ آن كه از همه قلدرتر است. وقتي عليه بيعدالتي حرف بزنند، چه كسي بيشتر از همه بدش ميآيد؟ آن كه از همه ظالمتر است. وقتي عليه غارتگري حرف بزنند، آن كسي بيشتر از همه ناراحت ميشود كه از همه غارتگرتر است.يعني كي؟ يعني حكومت آمريكا. حكومتي كه از همه قلدرتر، غارتگرترو ظالمتر و از همه ، از عدالت دورتر است؛ لذا دشمن اصلي ما شد. تشكيل اين دشمني از اول، اين طوري شد.(خطبههاي نماز جمعه تهران-12/11/1375)
فرازي كه در بالا آمد تنها يك مورد از مواردي است كه در ديدگاه رهبر معظم انقلاب انگيزههاي اصلي دشمني كشور وملت ايران بر عليه دولت آمريكا بر شمرده ميشود . در ادامه محورها و انگيزههاي ديگر نيز كه در كلام ايشان ودر جاهاي مختلف مورد اشاره قرار گرفته است ذكر ميگردد:
1) آمريكا ترجمه درست كلمه استكبار است. رهبر معظم انقلاب با اشاره به معناي استكباردر فرهنگ ما و همچنين مفهوم اين كلمه در قرآن، ابليس را از نگاه قرآن اولين مستكبر تاريخ ميدانند و بعد در ادامه تصريح ميكنند اگر بخواهيم استكبار را درست ترجمه كنيم، امروز با دولت متجاوز و مستكبر و ياغي و گردنكش آمريكا تطبيق ميكند.(1)
2) آمريكا يك نظام ضد اخلاقي است كه به همان روح استكبارياش باز ميگردد. اين مقوله را هم در كشورهاي مختلف دنيا با تجاوز و مداخله به خوبي به نمايش گذاشتهاند.(2)
3) آمريكا پايگاه و مركز اصلي تبعيض نژادي و تضاد در عرصههاي مختلف در دنيا محسوب ميشود.(3)
4) دولت آمريكا طرفداران اصلي سياهي، ظلم و زشتي محسوب ميشوند. كارنامه چندين ساله آنها به خوبي نمايانگر اين موضوع است .(4)
5) آمريكا مظهر سلطه جهاني محسوب ميشود و هر جا كه باشد به دنبال سيطره و سلطهگري خواهد بود.(5)
6) دستهاي استعمارگر آمريكا به دنبال ترويج فرهنگهاي پلشت و زشت در كل دنيا محسوب ميشود و با هرگونه حركت اسلامي ، ايدئولوژيك و ديني مبازره خواهد كرد.(6)
7) آمريكا با خوي سيادت طلبياش به دنبال ايجاد نظم نوين جهاني با محوريت خودش ميباشد. مسئلهاي كه جمهوري اسلامي ايران كاملا با آن مخالف است.(7)
8) اتحاد شوم آمريكا و صهيونيسم مقولهاي است كه نبايد به راحتي از كنار آن گذشت.(8)
9) آمريكا از قدرت خود يك بت ساخته است كه جهانيان از آن اطاعت بيچون و چرا داشته باشند.(9)
10) آمريكا در طول تاريخ مشوق كشتارهاي جمعي مردم در نقاط مختلف از جمله ايران بوده است.(10)
11) آمريكا وتوكننده قطعنامههاي مهم و حساس سازمان ملل متحد از جمله جنايتهاي اسرائيل است.(11)
12) سرنگون كردن هواپيماي مسافربري ايران در اوج رذالت ودنائت سندي گويا براي دشمني و خونخواري آمريكاست.(12)
13) ردپاي آمريكا در همه جنگهاي مهم.(13)
14) آمريكا نظامي است بر خلاف فطرت طبيعي انسان؛ يك نظام غير انساني كه قصد دارد به مشابه قانون جنگل در دنيا عمل كند.(14)
15) دولت آمريكا مظهر كامل فعاليت تروريستي و گسترش تروريسم در عالم است كه لطمات آن را نيز كشور ما به خود ديده است.(15)
16) حمايت همه جانبه آمريكا از به كار بردن سلاحهاي شيمايي در جنگ هشت ساله و بقيه جنگها.(16)
17) امروز آمريكا همه قلعههاي سياسي دنيا را فتح كرده جز اين يكي (اشاره به كشورمان). اميدوار هم نيستند اين قلعه را فتح كنند.(17)
18) با آمريكا كنارنخواهيم آمد:
” امروز سياستهاي استكباري و سياست شناخته شده آمريكا عليه جمهوري اسلامي ايران، بر روي نقاطي تكيه دارند كه درست آن نقاط قوت ماست؛ يعني آن چيزهايي است كه نقاط قوت نظام ما و نظام ديپلماسي ماست. آنها روي اين موارد تكيه دارند و ميخواهند اينها را تضعيف كنند و از د ست نظام خارج نمايند. لذا به هيچ وجه نميشود با آنها كنار آمد و نرمش نشان
Leave a Reply
You must be logged in to post a comment.