For Help in Afghanistan, US Should Look to Iran

<--

این روز‌ها، مناطق پیرامونی ایران و به طور کل مجموعه‌ای که از آن با نام منطقه خاورمیانه یاد می‌شود، شرایط ناآرامی را پشت سر می‌گذارد. در این مجموعه، یکی از نقاط مهم تمرکز سیاست بین الملل در سال‌های اخیر، کشور افغانستان بوده است. یک نشریه آمریکایی در تحلیلی از چشم انداز ثبات در آینده افغانستان، به بررسی نقش ایران در این زمینه پرداخته است.

به گزارش «تابناک»، نشریه آمریکایی «فارن پالیسی» در مطلبی به بررسی نقش و نفوذ ایران در افغانستان پرداخته و می‌نویسد، طی سال‌ها ـ و به ویژه در هفته‌های اخیر و به دنبال پیشروی تکفیری‌ها در عراق ـ توجه زیادی به نقش ایران در عراق شده است؛ اما این میزان توجه، درباره نقش ایران در دیگر کشور همسایه خود، یعنی افغانستان، نبوده است.

در این مطلب به طور خلاصه آمده است: در غرب، بیشتر چنین گفته می‌شود که نقش ایران در افغانستان، نقشی آسیب رسان و مضر است. مقامات آمریکا و ناتو، ایران را به تأمین اسلحه برای طالبان متهم کرده‌اند. در سال ۲۰۰۷ و ۲۰۱۱، نیروهای بین المللی حاضر در افغانستان، مدعی رهگیری محموله‌های سلاح ایرانی برای طالبان شدند. پس از آن نیز در موارد گوناگون، مطالبی درباره نقش غیرسازنده ایران در افغانستان منتشر شده است.

اما با وجود این، نقشی که ایران در افغانستان بازی می‌کند، در عمل نقشی سازنده است. منافع ایران و آمریکا در افغانستان (برای نمونه درباره برقراری ثبات در این کشور) تا حد زیادی با هم مشابه است. ایران می‌تواند در دوره پس از خروج نیروهای آمریکایی در افغانستان، به ترویج این منافع مشترک کمک کند، به ویژه در صورتی که روند بهبود روابط میان تهران و واشنگتن ادامه پیدا کند.

در حقیقت، ایران تاکنون بار‌ها به آمریکا در افغانستان یاری رسانده است. در جریان کنفرانس «بن» در سال ۲۰۰۱، این ایران بود که به تشکیل نخستین دولت پس از طالبان در این کشور کمک کرد. جیمز دابینز، نماینده آمریکا در کنفرانس بن، اشاره می‌کند که چگونه محمد جواد ظریف، وزیر خارجه کنونی ایران، افغانستان را به پذیرش ترکیب دولت مورد نظر متقاعد کرد.

تهران و واشنگتن در مبارزه با طالبان و القاعده نیز با یکدیگر همکاری کرده‌اند. در نخستین سال‌های ورود نیروهای بین المللی به افغانستان پس از سال ۲۰۰۱، ایران آن دسته از سران القاعده را که به داخل سرزمینش گریخته بودند دستگیر کرد و نقشه‌های مواضع طالبان در افغانستان را در اختیار آمریکایی‌هاست.

افزون بر این، ایران حاضر شد مسئولیت آموزش بیست هزار نیروی نظامی افغان را نیز بر عهده بگیرد. در سال ۲۰۰۳، ایران به واشنگتن پیشنهاد برگزاری مجموعه‌ای از گفت‌و‌گوهای جامع را داد که موضوع افغانستان نیز بخشی از آن بود؛ اما این پیشنهاد با مخالفت جورج بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا روبه رو شد. این همکاری نباید باعث تعجب شود. وقتی موضوع افغانستان به میان می‌آید، تهران و واشنگتن آمادگی دارند درباره دسته ای از موضوعات، از جمله طالبان به گفت‌و‌گوی مستقیم بپردازند.

در سال ۱۹۹۸، نیروهای طالبان، ۹ دیپلمات ایرانی را در مزار شریف به قتل رساندند. ایران ۲۰۰ هزار نیروی نظامی را در مرز افغانستان به حالت آماده باش درآورد و نزدیک بود بر سر این موضوع وارد جنگ شود؛ بنابراین، تعجبی ندارد ایران ـ که هیچ‌گاه دولت طالبان را به رسمیت نشناخت ـ با قدرت گیری این گروه مخالفت کند. این دیدگاه ضد طالبان تا امروز نیز تغییر نکرده است.

در این زمینه، موضوع مواد مخدر نیز مطرح می‌شود: قدرت گیری طالبان تا اندازه بسیاری مرهون درآمدهای به دست آمده از فروش مواد مخدر و مقصد این تجارت نیز معمولاً ایران بوده است. این موضوع، خود به بحران مواد مخدر در ایران دامن زده است.

دلایل مطمئنی برای رسیدن به این نتیجه وجود دارد که ایران به دنبال یک افغانستان باثبات است. بی‌ثباتی بیشتر، سبب تشدید قاچاق مواد مخدر خواهد شد؛ افزون بر این، چنین امری سبب تشدید سیل مهاجرت شهروندان افغان به ایران می‌شود. یک عامل دیگر نگرانی برای ایران این است که بی‌ثباتی در افغانستان، سبب قدرت گیری گروه‌های افراط گرای ضد شیعی در این کشور و مجاورت آن شود.

از سوی دیگر، ایران و آمریکا ـ مشترک ـ از ایده همگرایی بیشتر افغانستان با آسیای جنوبی و آسیای مرکزی استقبال می‌کنند. ایران خود در جست‌و‌جوی احداث راه‌ها، خطوط لوله و پروژه‌های تجاری بوده که سبب برقراری ارتباط بهتر میان دولت‌های آسیای مرکزی شود. این در حالی است که آمریکا نیز به نوبه خود، پروژه جاده ابریشم جدید را در این منطقه دنبال می‌کند.

به هر حال، بر اساس این زمینه‌ها و همچنین دیگر زمینه‌های پیوند میان ایران و افغانستان، از جمله پیوندهای فرهنگی و مذهبی، می‌توان نتیجه گرفت که ایران در دوره پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، به بازیگری موثر در این کشور تبدیل خواهد شد. این در حالی است که مثلا کشوری مثل چین، از چنین جایگاهی در افغانستان برخوردار نبود؛ افزون بر این، پاکستان نیز روابط خوبی با کابل ندارد و هند نیز با وجود روابط مساعد، به دلیل پاره‌ای ملاحظات از ورود بیش از حد به این کشور خودداری خواهد کرد؛ اما ایران، چه از جنبه سیاسی و چه اقتصادی، به شدت در افغانستان فعال خواهد بود.

مجموعه این عوامل توجه بیشتر به نقش ایران در آینده افغانستان را ضروری می‌سازد و ایالات متحده می‌تواند بر پایه این زمینه‌های مشترک و علاقه مندی ایران به تأمین ثبات در افغانستان، به تعامل با ایران پرداخته و از این طریق، منافع خود را در این کشور تضمین کند.

About this publication