Here Comes Biden

<--

بایدن می‌آید

ابوالقاسم قاسم زاده

شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۹

چهار سال قبل، وقتی ترامپ خود را نامزد ریاست‌جمهوری آمریکا خواند و وارد صحنه مبارزات انتخاباتی شد، چند شعار محوری داد.

۱ـ آمریکا اول ۲ـ یکجانبه‌گرایی با رهبریت جهانی آمریکا به‌جای چند جانبه‌گرایی ۳ـ انحلال اتحادیه اروپا و سازمان ملل. ۴ـ قطع هزینه‌های کلان برای ناتو و اعلام اینکه اروپا باید برای خرید امنیت خود در ناتو هزینه بپردازد. ۵ـ افزایش تعرفه‌های گمرکی برای ورود کالاهای چینی به بازار آمریکا ۶ـ خروج فوری از پیمان زیانبار برجام و تشدید تحریم‌ها علیه ایران. ۷ـ جلوگیری از مهاجرت اتباع خارجی، به‌خصوص از کشورهای همسایه آمریکا از مکزیک تا برزیل و قطع مجدد روابط سیاسی و تجاری با کوبا. تحریم نیکاراگوئه، ونزوئلا و … ۸ـ پرداخت هزینه حفاظت امنیتی به آمریکا از سوی حاکمان عرب در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس٫ ترامپ گفت «این حاکمان هیچ خاصیت و ارزشی ندارند، به جز انباشت دلارهای عظیم نفتی در جیب‌هایشان. آن‌هم برای عیاشی، این دلارها باید به آمریکا برگردد.» بایکوت سازمان نفتی اوپک و کنترل نبض قیمت نفت در جهان از سوی آمریکا. ۹ـ خروج آمریکا از سازمان کنترل آب و هوایی و لغو همکاری آمریکا از معاهده پاریس که موجب بیکاری وسیع معدنچیان آمریکایی شده است. ۱۰ـ تغییر استراتژیکی در خاورمیانه با محوریت و رهبری اسرائیل، انحلال دفتر خودگردان فلسطینی در واشنگتن و قطع کامل کمک به آنها. قبول رسمی بیت‌المقدس به مرکزیت کشور اسرائیل و حمایت از شهرک‌سازی‌های یهودی‌نشین از سوی دولت اسرائیل و پذیرش رسمی جولان سوریه به عنوان بخشی از خاک اسرائیل و … این مجموعه بخش‌های اصلی شعارهای انتخاباتی ترامپ در چهار سال گذشته بود که مرحله به مرحله به اجرا درآمد. اما به جای امنیت بین‌المللی موجب ایجاد تنش‌های گوناگون اعم از اقتصادی و نظامی شد. بعد از چهار سال شعار «آمریکا اول» ترامپ نه تنها تحقق نیافت که اغلب دولت‌ها و کشورهایی که سابقه تاریخی همراهی و همسویی نیز با آمریکا داشتند از کاخ سفید فاصله گرفتند. به روایت اغلب سیاستمداران دو حزب حاکم در آمریکا، شعارهای ترامپ منجر به شکست شده است و نتیجه آن به‌جای «آمریکا اول» موجب انزوای خسارت‌بار برای آمریکا شده است.

اکنون بایدن آمده است و دموکرات‌ها برنده انتخابات ریاست‌جمهوری شده‌‌اند. شعار آغازین او که معاونین، مشاوران و وزراء انتخابی او نیز تکرار می‌‌کنند این جمله است: «ما آمده‌ایم آمریکا را پس بگیریم.» این شعار در حالی‌که مفهوم آمریکای از دست رفته در اعمال برنامه‌ها و سیاست‌های داخلی و خارجی ترامپ در چهار سال گذشته را دارد، بازگشت به ترمیم و تغییر آنها را نیز دارد. در صدر آن، تغییر بنیادین از اصل یکجانبه‌گرایی به چند‌جانبه‌گرایی، بازگشت مجدد به پیمان‌هایی که آمریکا در دوران قبل از ریاست‌جمهوری ترامپ، به خصوص در دوره ۸ ساله ریاست‌جمهوری دولت «اوباما» داشته و تعهد داده، قرار دارد.

آغاز به کار رسمی دولت بایدن با شعار «آمده‌ایم تا آمریکا را پس بگیریم.» است. تحقق این شعار با در نظر گرفتن چهار سال از فرماندهی ترامپ در کاخ سفید در عمل با مشکلاتی مواجه خواهد شد و کار چندان آسانی نخواهد بود. در این نوشته، فرصت نیست تا به تک تک موارد آن پرداخته شود، اما درباره بازگشت به معاهده برجام باید گفت برجام معاهده‌ای شده است که در چهار سال گذشته با خروج ترامپ از آن در محاصره آمریکا قرار گرفت و در عمل بایکوت شد. سه دولت اصلی اروپایی که از سوی اتحادیه اروپا معاهده برجام را امضاء کردند و همچنان از اعضاء آن هستند. انگلیس، فرانسه و آلمان در چهار سال گذشته تنها وعده اجرا و ترمیم انجام تعهدات را دادند، اما در عمل هیچ کاری، به‌جز انتظار به آینده نداشتند و خود نیز در صحنه بین‌المللی، گام‌به‌گام مرعوب ترامپ شدند، به خصوص که برداشت این سه کشور اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) تا شروع انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا این بود که بار دیگر ترامپ برنده انتخابات است و برای چهار سال آینده در کاخ‌سفید باقی خواهد ماند! این خسارت عملکرد و رفتاری اروپا علیه ایران آنگاه شدت گرفت و وسعت پیدا کرد که خروج ترامپ از برجام با اعلام برنامه و سیاست ویژه او علیه ایران با نام «تحریم همه‌جانبه» و «فشار حداکثری» همراه شد.

در چهار سال گذشته، ایران تنها از سوی ترامپ و دولت او تحریم و در برنامه‌های فشار حداکثری قرار نداشت، گام‌به‌گام انگلیس، فرانسه و آلمان با ترامپ برای اجرای برنامه‌هایش همگام شدند.

اکنون بایدن می‌گوید به معاهده برجام برمی‌گردد و با ایران وارد گفتگو خواهد شد. اگر چه این خبر، به خودی خود حکایت از تغییر سیاست دولت جدید در واشنگتن دارد اما مسیر اجرای آن آسان نخواهد بود. یکی از این سختی‌ها سیاست روسیه با فرماندهی پوتین است که در همان دوران اوباما و مذاکرات برجام هم چندان موافق آن نبود و با ایران همکاری نمی‌کرد. نگاه پوتین که ایران در صورت فاصله با واشنگتن به مسکو نزدیک می‌شود، چندان هم خلاف واقعیت و به دور از آینده‌نگری سیاسی مسکو نیست.

اسرائیل و چند دولت عربی حاشیه خلیج‌فارس از آنجمله، امارات و عربستان سعودی نگران آینده سیاست خاورمیانه‌ای بایدن، به خصوص درباره بازگشت به معاهده برجام هستند. بایدن با طرح دیپلماسی جدید و بازگشت مجدد به معاهده برجام، می‌خواهد پل گفتگوی تهران ـ‌ واشنگتن را بار دیگر برقرار و ترمیم کند. بخش دیگر فشارهای بازدارنده از سوی جریان‌های راست افراطی نه تنها در داخل آمریکا و چند کشور اروپایی از سوی جریان‌های سازمان یافته صهیونیستی در اسرائیل و برخی از کشورهای عربی منطقه خواهد بود. ترامپ هنوز شکست در انتخابات را نپذیرفته و خود را پیروز آن می‌خواند. می‌خواهد پرونده انتخابات را به دیوان عالی آمریکا در واشنگتن بکشاند. اگرچه اغلب می‌گویند این تلاش‌‌های او نتیجه‌ای نخواهد داد. اما او (ترامپ) از همین مسیر و هیجان‌آفرینی توانسته است بیش از ۱۵۰ میلیون دلار با شعار مبارزه با تقلب در انتخابات از سوی هواداران راست افراطی خود در سراسر آمریکا جمع‌آوری کند. ثانیاً در این انتخابات بیش از ۱۵۰ میلیون نفر رأی داده‌اند که از این تعداد، ترامپ کمی بیش از ۷۰ میلیون رأی کسب کرده است. اکنون او برنامه دارد تا با این ۷۰ میلیون نفر جریان بزرگ مخالفت با بایدن و سیاست او را سامان دهد و خود را تا انتخابات بعدی ریاست‌جمهوری (چهار سال دیگر) در صحنه نگه دارد. ترامپ در منطق انتخاباتی خود چندین بار بایدن را فردی فرتوت نامیده که دچار بیماری فراموشی و ناتوان از انجام زندگی عادی است. او دو بار در این سخنرانی‌ها گفت: «بدانید اگر بایدن انتخاب شود چندان در ریاست‌جمهوری دوام نخواهد داشت و «ترور» خواهد شد!»

انتخابات در اغلب کشورهای غربی، به خصوص در آمریکا دوره رقابت‌ها و تقابل‌های سیاسی و برنامه‌ای است که معمولاً بعد از اعلام نتیجه دوره آرامش و همبستگی ملی سر بر می‌آورد. اما این‌بار در آمریکا، انتخابات ریاست‌جمهوری به‌طور رسمی و عملی شکاف‌های وسیع اجتماعی و ادامه تقابل‌ها را نه تنها آشکارتر کرده است که با وجود ترامپ و ادامه ستیزه‌گری او به تقابل حذفی و شکاف‌های وسیع اجتماعی تا حد جنگ سوق داده است. این خطر در جامعه آمریکا با تقابل لابی قوی صهیونیست‌ها در نیویورک و واشنگتن همچنین دولت اسرائیل برای حفظ منافع خود و مخالفت شدید گفتگوی آمریکا ـ ایران سر برآورده است. در چنین شرایطی است که «مارک فیتز پاتریک» معاون وزیر خارجه پیشین آمریکا، در پی ترور شهید محسن فخری‌زاده در صفحه توئیترش نوشت: «دلیل ترور فخری‌زاده ممانعت از پتانسیل جنگی ایران نبود، بلکه هدف ممانعت از دیپلماسی را در برداشت. همه می‌دانند که برنامه هسته‌ای ایران مدت‌هاست از موقعیتی که به افراد وابسته باشد گذر کرده است.»

بایدن در اول بهمن ماه آینده سوگند ریاست جمهوری آمریکا را ادا خواهد کرد. اما ترامپ در نیویورک دفتر و سازمان مقابله با او و شکست سیاست‌هایش را کلید خواهد زد. مجموعه طیف‌های «راست افراطی» در چندین کشور در این تقابل با ترامپ همسو می‌شوند. بایدن همانگونه که خود چندین بار گفته است راه دشواری در پیش دارد!

About this publication