سه ماه قبل وسه ماه بعد از انتخابات ریاست جمهوری در امریکا که معمولا با انتخابات کنگره و فرماندارهای ایالتی هم همراه می شود به دوره اردک لنگ معروف است و در این دوره معمولا هیچ کار و تصمیم مهمی اتخاذ نمی شود مگر اینکه به امنیت ملی مربوط شود. دوره ترامپ از این منظر هم یک استثنآء به شمار می رود و اتفاقا بسیاری ازاقدامات و تصمیم های مهم بخصوص درارتباط با منافع رژیم صهیونیستی و جناح حاکم به رهبری نتانیاهو در این دوره اتخاذ و با عجله اجرا شده است که از جمله آن ها می توان به عادی سازی اجباری میان این رژیم و برخی از دولت های دست نشانده همچون امارات، بحرین، سودان و به تازگی مغرب اشاره کرد.
این روند با عجله و شتاب درست پس از آن آغازشد که نشانه هایی از شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری مشاهده شد و در واقع نتانیاهو کوشید با استفاده از عوامل نفوذی خود در دولت ترامپ بخصوص مایک پمپئو( که در اصل به عنوان وزیر خارجه نتانیاهو عمل کرده است) حداکثر بهره برداری را در جهت منافع این رژیم و همچنین منافع شخص خود بعمل آورد تا شاید چند صباحی هم در مقام نخست وزیری باقی بماند و با استفاده از مصونیت نخست وزیری ازمحاکمه و زندانی شدن بدلیل داشتن چندین پرونده فساد اقتصادی در امان بماند.
این اقدامات چه قبل و چه بعد از انتخابات ریاست جمهوری، یکباردیگر این نکته را به اثبات رساند که دولت و شخص ترامپ و برخی از اعضای کابینه همچون پمپئو نه منافع رژیم صهیونیستی بلکه در اصل تفسیر خاص جناح حاکم به رهبری نتانیاهو را بر منافع ملی امریکا مقدم قرار داده و حتی سیاست های قبلی امریکا از جمله طرح دو دولت را زیر پا گذاشته و کوشیده است از امریکا به عنوان ابزار در این مسیربهره بگیرد.
حال سوال این است که آیا دولت جدید بایدن چشم خود را به روی مداخلات صریح نتانیاهو در امورداخلی امریکا و استفاده ابزاری ازاین کشور خواهد بست و یا اقداماتی را چه به تلافی و چه پیشگیری بعمل خواهد آورد؟ آنچه از قرائن و شواهد موجود بر می آید با جابجایی قدرت در کاخ سفید عرصه سیاسی چه در داخل و چه خارج برای نتانیاهو تنگ می شود و از الان زمزمه برگزاری انتخابات زودرس شنیده می شود که هدف از آن زمین زدن نتانیاهو است مگر اینکه وی در فرصت باقی مانده به اقدامات غیرمترقبه دست بزند که به استمرار دولت شکننده خود برای چند صباح دیگر کمک کند.
همچنین با توجه به اینکه برای اتحادیه اروپا حل مسئله فلسطین بر اساس طرح دو دولت به دلیل نزدیکی جغرافیایی اولویت دارد لذا به نظر می رسد حتی اگر دولت بایدن نخواهد و یا مایل نباشد اما مجبور است با اتحادیه اروپا در این زمینه همراهی نشان دهد. البته همواره چه برای امریکا و چه اتحادیه اروپا برقراری روابط میان رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی منطقه یکی از اولویت ها بوده است اما بنا بود عادی سازی نتیجه صلح فراگیر آن هم بعد از اجرای قطعنامه های سازمان ملل در خصوص عقب نشینی رژیم صهیونیستی از اراضی اشغالی سال 1967 و تشکیل دولت فلسطینی به پایتختی شرق بیت المقدس باشد اما دولت ترامپ و جناح نتانیاهو با همدستی این معادله را تغییر دادند و برخی از کشورها را چه با کمک عربستان و چه با اعطای امتیاز به این کشورها همچون فروش هواپیماهای اف 35 به امارات و یا شناسایی حاکمیت مغرب بر منطقه مورد اختلاف صحرای غربی و چه با اعمال زور به عادی سازی رابطه با رژیم صهیونیستی آن هم در واپسین روزهای حیات دولت ترامپ وادار کردند و از این دید این توافقات می تواند شکننده باشد بخصوص آنکه این اقدامات نشانه های آشکار از همکاری این دولت ها با دولت شکست خورده ترامپ و دولت در حال سقوط نتانیاهو است ضمن اینکه روند تحولات گذشته نشان داده است که ملت ها معمولا روی خوشی به این توافقات نشان نداده اند.
Leave a Reply
You must be logged in to post a comment.