سید رحیم نعمتی
قضاوت درباره وین زود است
هفتمین دور از مذاکرات هستهای روز جمعه گذشته به پایان رسید و ارزیابی امریکا و متحدانش از آن نهتنها مثبت نیست بلکه امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه، در جریان سفر به امارات در مورد عدم موفقیت این دور مذاکرات گفته و حتی پیشبینی کرده که مذاکرات ادامه نخواهد داشت. معلوم است که ماکرون برای فروش ۸۰ فروند جنگنده رافائل و دیگر تسلیحات فرانسوی به امارات لافزنی کرده تا بتواند پول بیشتری از اماراتیها به جیب بزند، اما باید گفت که او بیتوجه به رویکرد منفی امریکا نسبت به این دور از مذاکرات نبوده و همسو با آنتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا، حرف زده تا به پروپاگاندای غرب علیه پیشنهادهای غرب دامن زده باشد. این سیاست کلی غرب در مقطع فعلی است، اما نمیتوان گفت که پایان کار است.
در واقع برخلاف حرف ماکرون، مذاکرات ادامه خواهد داشت و غرب نیز به این دلیل رویکرد منفی در ابتدای کار در پیش گرفته تا اینکه بتواند قدرت چانهزنی خود را حفظ کند. در واقع، از اول هم روشن بود که این دور از مذاکرات به سختی شروع خواهد شد و طرفهای مذاکره به وین نمیروند تا کار احیای برجام را در همین دور از مذاکرات و بعد از چند دور گفتگوهای غیرمستقیم بین ایران و امریکا تمام کنند، چرا که مسائل اصلی در پیش رو طی شش دور قبلی از مذاکرات لاینحل باقی مانده و بعید است بتوان با چندین دور رفت و برگشت به وین حل کرد. دو مسئله از میان این مسائل مهمتر از همه هستند که اولی مربوط به امریکا میشود و دومی به ایران.
مسئله مربوط به بیاعتمادی به امریکا است. دونالد ترامپ پیش از این نشان داد که به امضای مقامهای امریکایی پای هیچ قراردادی نمیتوان اعتماد کرد. نتیجه سادهلوحی به امضای جان کری پای برجام در ۲۰۱۵ پاره شدن این توافق در ۲۰۱۸ به دست ترامپ بود و دیگر نمیتوان چنین اعتمادی به بلینکن یا حتی جو بایدن، رئیسجمهور امریکا، داشت. این موضوع با توجه به انتخابات ریاست جمهوری سه سال بعد امریکا حائز اهمیت است چرا که جمهوریخواهان یکپارچه شده و وعده میدهند در صورت دستیابی به هر توافقی با ایران، آن را در صورت پیروزی در آن انتخابات پاره خواهند کرد. بنابراین، بدون داشتن تضمین واقعی و قابل اعتماد از امریکا هر توافقی با آن فقط سه سال دوام خواهد داشت. مسئله مربوط به ایران پیشرفتهای هستهای است که غرب میخواهد با احیای توافق ۲۰۱۵، این پیشرفتها را معکوس ساخته و ضمن برچیدن سانتریفیوژهای پیشرفته، ذخایر اورانیوم ۲۰ و ۶۰ درصد را به خارج از ایران منتقل کند و ذخایر پایینتر از ۴ درصد را نیز به میزان مذکور در برجام کاهش دهد. مسئله اینجا است که ایران چگونه میتواند با وجود بیاعتمادی به امریکا و متحدان غربیاش چنین کاری را قبول کند و قبل از راستیآزمایی لغو تحریمها از سوی امریکا، اجازه انجام این کارها را بدهد در حالی که انجام این امور مهمترین اهرمهای ایران برای اطمینان یافتن از لغو تحریمها است. روشن است که نه تنها این دو مسئله به یکدیگر ارتباط دارند بلکه یافتن راهحل قابلقبول تمام طرفها در مورد هر یک از این مسائل زمانبر است. این اتفاقی بود که طی شش دور از مذاکرات قبلی رخ نداده بود و نمیتوان انتظار داشت که با یک دور نشست در وین هم به نتیجهای رسید بلکه باید انتظار چندین دور از مذاکرات را داشت تا شاید راهحلهایی برای تمام مسائل به دست بیاید و تازه آن موقع میتوان از احیای برجام حرف زد. شاید بتوان گفت که نتیجهگیری انریکه مورا، هماهنگکننده اتحادیه اروپا در مذاکرات وین، واقعبینانهترین اظهارنظر در خصوص این دور از مذاکرات بود که گفته بود: «مشکلات زیادی پیش رو داریم و مذاکرات آسان نخواهد بود، اما در چند روز آینده به مذاکرات برخواهیم گشت.» بنابراین، هنوز خیلی زود است تا نسبت به این چند روز مذاکرات در وین قضاوتی شود و باید منتظر بود و دید روند مذاکرات در دورهای بعد به چه سمت و سویی خواهد رفت، اما دستکم این نکته روشن است که فاصله زیادی تا رسیدن به نتیجه نهایی و احیای برجام باقی مانده است.
Leave a Reply
You must be logged in to post a comment.