America’s Soft War Scheme: Spreading Doubt

<--

سازمان ملل در گزارشي مدعي شد کره شمالي با تخطي از قوانين شش ماه قبل، اقدام به ارسال مواد هسته اي و تجهيزات موشکي ممنوعه به ايران، سوريه و ميانمار کرده است و در خصوص تأخير در رسانه اي شدن آن مدعي شده چين از انتشار آن جلوگيري کرده است.

طرح اين موضوع با عنوان گزارش سازمان ملل در خصوص اتهام به کره شمالي، از چند زاويه قابل بررسي است که به برخي از آنها اشاره مي شود.

چرا اين گزارش با يک تأخير شش ماهه رسانه اي مي گردد؟ آژانس گزارشهايي را منتشر نموده و در آن به اين موضوعات اشاره اي نشده است و از سوي ديگر کشور چين به عنوان دولتي مطرح مي گردد که از انتشار اين گزارش جلوگيري کرده است. اگر اين ادعا صحت داشته باشد، اين پرسش به ذهن متبادر مي گردد که انتشار گزارش ياد شده چه پيامدهايي براي چين در برداشته که پکن مانع رسانه اي شدن آن شده است. از سوي ديگر، آيا دولت مذکور از اين نفوذ برخوردار است که بتواند بر تصميمهاي سازمان ملل تأثيرگذار باشد و کشورهايي مانند آمريکا تن به خواسته هاي چين بدهند؟ طبيعي است که پذيرش چنين استدلالي مشکل به نظر مي رسد.

بر کسي پوشيده نيست، سازمان ملل به عنوان ابزار دست کشورهاي برتر انجام وظيفه مي کند و ايالات متحده آمريکا بيش از ديگران در اين زمينه ديدگاه هايش را به نهادهاي حقوقي بين المللي تحميل مي نمايد. به سخن ديگر، بهره کشي اين کشور از نهادهاي بين المللي به رويه اي خطرناک تبديل گرديده است و با سکوت ديگر بازيگران جهاني، بستر تشديد اقدامهاي آمريکايي ها فراهم مي گردد، به گونه اي که مي توان واکنش غيرمسؤولانه مقامهاي اين کشور به خروجي نشست شوراي حقوق بشر را در همين رابطه ارزيابي نمود.

اتهام مطرح شده به کره شمالي، اين گمانه را تقويت مي کند که کشور مذکور در سالهاي اخير بر سر موضوع هسته اي، حقوق بشر و استقلال با اين کشور، چالشهاي عديده اي داشته است که همواره با سوژه هاي ياد شده، اتهامها را متوجه پيونگ يانگ مي نمود، اما روحيه مقاومت در اين بخش از جغرافياي خاور دور، عرصه را بر دولتمردان واشنگتن به گونه اي تنگ نمود که حتي در معرض تهديدهاي جدي هسته اي مقامهاي کره اي نيز واقع گرديدند.

يک هفته پس از رسوايي کاخ سفيد در رسانه اي شدن موارد نقض حقوق بشر در اين کشور که از سوي کشورهاي مختلفي مطرح گرديد، مي تواند دستاويزي براي انحراف افکار عمومي از رسوايي دولتمردان آمريکا باشد که همواره با ابزار نقض حقوق بشر، محور مخالف را مورد هجمه سنگين جنگ نرم قرار داده اند تا از اين منظر بتوانند خواسته هاي نامشروعشان را به ديگران که از واشنگتن تمکين نمي کنند، تحميل نمايند.

شکست دموکراتها در انتخابات کنگره را نيز مي توان دليل ديگري ذکر نمود. در روزهاي اخير، دولتمردان کاخ سفيد بيش از هر زمان ديگري به سوژه سازي براي ديگران در عرصه مناسبات بين المللي نياز دارند تا از اين رهگذر بتوانند بر مشکلات داخلي فايق آيند. اکنون دستگاه هاي متعدد شايع سازي اتهام افکني در آمريکا به شدت فعال گرديده اند تا شايد بتوانند شکست سنگين حاکميت دموکراتها را که آهنگ سقوط آنها با نتيجه مجلس نمايندگان به صدا درآمده است، از افکار حاميان و جامعه داخلي آمريکا محو کنند. سفر سراسيمه اوباما به آسيا نيز در همين راستا قابل ارزيابي است.

با توجه به تلاشهاي اروپا براي برگزاري نشست 1 + 5 در باره موضوع هسته اي ايران، اکنون واشنگتن در صدد است تا با طرح مسائلي از اين قبيل، سيطره ترديدها را بر گفتگوهاي احتمالي آينده همچنان تثبيت نمايد تا شرکت کنندگان با ذهنيت منفي وارد نشست مذکور گردند، زيرا اگر بدون پيش فرضهاي ذهني وارد گفتگو شوند، ممکن است مطالبات آمريکايي ها از نشست مذکور حاصل نگردد، پس نيازمند فضاسازي در آستانه نشست ياد شده مي باشند. اين موضوع پيشتر نيز از سوي واشنگتن عملياتي گرديده است. جمهوري اسلامي براي شرکت در مذاکرات، ضمن طرح مطالبات خويش، بر موضع پايبندي به گفتگوها تأکيد مي نمايد و تاکنون ثابت کرده از پيشنهادهاي ديگران براي رسيدن به يک توافق که در برگيرنده منافع خودش و رفع دغدغه هاي آنهاست، استقبال مي نمايد. ضمناً اين واقعيت را نيز بايد به محتواي مذاکرات احتمالي اخير اضافه نمود که ايران در حالي در اين گفتگوها حضور پيدا مي کند که با سوخت گذاري در نيروگاه اتمي بوشهر وارد کلوپ هسته اي جهان گرديده است و امنيت ايران صرفاً داخلي شناخته نمي شود، بلکه داراي ابعاد منطقه اي گرديده است.

بنابراين، طرف مذاکره کننده جمهوري اسلامي بايد از پيش شرط تعليق غني سازي اورانيوم عقب نشيني کند و اين واقعيت را بپذيرد که توقف غني سازي، در ايران خط قرمز است، زيرا ايران تاکنون پايبندي خويش را به مفاد «ان پي تي» اعلام کرده است و در گزارشهاي مسؤولان آژانس بدان تصريح گرديده است. همچنين بايد بدانند که داشتن چرخه سوخت از طرف مردم و گروه هاي سياسي تبديل به يک مطالبه ملي گرديده که نمي توان بر سر آن مذاکره نمود. لذا بايد جهت استمرار مذاکرات تا حصول نتيجه مورد توافق طرفين، از به کارگيري زور در قالب صدور قطعنامه هاي سريالي کوتاه آمد تا زمينه دستيابي به توافق تسهيل و تسريع گردد.

لذا، مي توان اذعان نمود که سازمان ملل به عنوان گروگان آمريکا، مطالبات نامشروع اين کشور را در بسته هاي حقوقي به ديگران ارائه مي کند تا هزينه واشنگتن در برآورده شدن خواسته هاي زياده طلبانه اش را به حداقل برساند، ولي اکنون افشاگري در مورد رفتار قلدرم؛بانه مقامهاي آمريکايي، سبب شکل گيري هسته اي مقاومت در جهان گرديده که شکست راهبردهاي مقامهاي کاخ سفيد، تأييدي بر اين مدعاست.

About this publication