تروریسم، عربستان
و جامعه جهانی
در میان رویدادهای مختلف داخلی و خارجی روزهای اخیر که بسیاری از آنها از حیث حقوقی نیز شایسته تأمل جامعه حقوقی کشور میباشند، خبری به نقل از ویکی لیکس در مورد عربستان اگرچه تأیید دهها خبر منتشره قبلی بود ولی فرصتی فراهم آورد تا در موضوع آن قدری درنگ صورت گیرد.
در خبر مزبور که لابد بسیاری از مخاطبان ارجمند مشاهده کرده اند به نقل از وزیر امور خارجه آمریکا اعلام شد که عربستان نخستین منبع حمایت مالی از تروریست های جهان است.
در سند منتشره همچنین یادآوری شده که جنبش طالبان وسازمان لشکر طیبه در پاکستان که از جمله مهم ترین گروه های تروریستی در سطح جهان شناخته می شوند از حمایت های مالی و معنوی عربستان برخوردارند. نظر به اهمیت موضوع یاد شده، نکاتی در این خصوص به شرح زیر تقدیم می شود امید است برای عدالت خواهان کشور عزیزمان و عموم صلح دوستان سراسر جهان مفید و قابل استفاده واقع شود.
نکته اول اینکه می دانیم در سطح بین المللی کنوانسیونهای متعددی در حیطه مبارزه با تروریسم وجود دارد که ابعاد مختلف تروریسم را پیش بینی و مبارزه با آن را قاعده مند ساخته اند و تعهدات مشخصی بر عهده دولت ها و سایر تابعان حقوق بین المللی قرار داده اند.
همچنین بسیاری از مخاطبان ارجمند مطلع هستند که در سازمان کشورهای اسلامی با نام جدید سازمان همکاری اسلامی نیز کنوانسیونی برای مبارزه با تروریسم در سال 1999 به تصویب رسیده است که باز تعهدات مشخصی بر عهده یکایک دولت های اسلامی قرار می دهد.
در سازمان ملل، ده ها قطعنامه و سند دیگر نیز در حیطه مبارزه با تروریسم به تصویب رسیده که هر یک ابعادی از موضوع را هدف قرار داده است. زیر نظر شورای امنیت نیز کمیته ای برای اعمال نظارت و پیگیری های مربوط به قطعنامههای مبارزه با تروریسم مصوب شورا خصوصاًٌ پس از واقعه 11 سپتامبر، ایجاد شده که کلی عملکرد تا به حال انجام داده و همچنان فعالیت های مختلف را پیگیری می کند.
با این اسناد حقوقی بین المللی شاید تصور شود که کشورهای مختلف دارای زمینه فکری متصلب و برخوردار از گروه های متعصب افراطی، طبیعتاً چندان ا جازه مانور و حمایت از تروریست ها را ندارند. ولی واقعیت ها غیر از این تصور اولیه را نشان می دهد. از جمله کشورهایی که به عنوان نمونه می توان مورد مطالعه قرار داد عربستان است.
کشوری که وهابیت در آن محور همه فعالیتهای سیاسی اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی است و به راحتی هر دیدگاه مخالف خود را تکفیر و مستحق مرگ می شناسند. اینکه چرا دولتمردان و محافل ذینفوذ وهابی عربستان به راحتی می توانند اسناد بین المللی را کنار زده و صلح و امنیت بین المللی را به مخاطره افکنند خود پرسش مهمی است که از جهات مختلف قابل بررسی است. عجالتاً در بیان نکته دوم به مواردی از آنها اشاره می شود.
عربستان با نظام پادشاهی موروثی و فاقد حداقل های نظام های دموکراتیک، سالهاست در داخل جهان اسلام به علت میزبانی میلیون ها زائر بیت الله الحرام و مدفن مطهر پیامبر اسلام (ص) و سایر معصومین علیهم السلام از این امکان بهره مند است که نزد ملت های مسلمان خود را خادم بیت الله الحرام معرفی و این پیام را منتقل کند که براساس اسلام عمل می کند. این رویکرد، با اعطای حمایت های مالی مختلف وتوزیع ثروت نفت ملت عربستان در سراسر جهان نیز همواره پیگیری شده است.
مقامات عربستان همواره سعی کرده اند از این نقش این بهره برداری را به عمل آورند که اولاً گرایشات وهابی و متصلب خود را به نام اسلام گسترش دهند و ثانیاً انقیاد ملت های مسلمان در مقابل حاکمان ظالم و سرسپرده غرب را استمرار بخشند. همین نقش دوم باعث شده که غرب امتیازهای مختلف به مقامات عربستان بدهد از جمله اینکه نسبت به تلاش آنها برای گسترش افکار وهابی نیز چشم پوشی و حتی در مواردی مشوق آن باشد چراکه بدین ترتیب اسلام به طور خودبخود نزد مخاطبان مختلف خشن و غیرمنطقی جلوه می کند و چه دستاوردی بهتر از اینکه مسلمانان به دست خودشان خود را ضایع کنند و زمینه سیطره اندیشه لیبرال غربی را در سطح جهانی فراهم آورند.
در سال های پس از 11 سپتامبر ظاهراً محافل علمی آمریکا و غرب و سپس بسیاری از سیاستمداران آنها تازه متوجه شده اند که اغماض در مقابل گسترش افکار انحرافی و افراطی از سوی عربستان فقط به مخدوش ساختن تصویر اسلام نزد مخاطبان کمک نمی کند بلکه به گسترش تروریسم نیز منتهی می شود و همین امر دامن آنها را گرفته و خواهد گرفت فلذا دولت های غربی در پی یافتن راهکار مناسبی برای رفع این خطر هستند ولی هنوز گویا منافع سیاسی همراهی مقامات عربستان با غرب بیش از آن است که در قبال جنایات تروریست های حمایت شده از سوی عربستان واکنش قوی و موثری از خود نشان دهند.
همین امر باعث می شود که دولت های غربی را نیز در قبال بسیاری از وقایع تروریستی مسئول بدانیم و یادآوری کنیم که جامعه جهانی حق دارد ادعاهای شما برای مبارزه با تروریسم را نپذیرد و شما را در بسیاری از خونریزی ها شریک تلقی کند.
نکته سوم اینکه اگر به رویدادهای همین چند ماهه اخیر پس از خیزش های مردمی در کشورهای عربی اسلامی توجه کنیم بیشتر درخواهیم یافت که مقامات عربستان چه می کنند و غربی ها تا چه اندازه به تعهدات بین المللی در زمینه مبارزه با تروریسم پایبند هستند.
در تونس مردم انقلاب می کنند حاکم دیکتاتوری که سالها جنایت کرد و باید محاکمه شود و عدالت در مورد او اجرا شود به عربستان می رود و پناه می گیرد. مقامات عربستان به تقاضاهای مکرر دولت جدید تونس برای تحویل وی پاسخ منفی می دهند. هیچ دولت غربی نیز به عربستان خرده نمی گیرد که چرا به حقوق ملت تونس و موازین بین المللی حقوق بشر بی توجهی می کند.
در مصر انقلاب می شود تمام تلاش خود را مقامات عربستان به کار می گیرند تا مسیر انقلاب مردم را منحرف کنند و مبارک را از محاکمه نجات دهند. با دولت های غربی همدستی می کنند که حاکمان نظامی بر امور سیطره داشته و ملت مصر تصمیم گیر اصلی نباشد، باز غرب از این امر استقبال می کند.
در یمن مردم انقلاب می کنند، دولتمردان عربستان با همه قوا از دیکتاتور حمایت می کنند و به او پناه می دهند و با غرب همداستان می شوند تا علی عبداهلل صالح را بدون محاکمه بدرقه کنند و از درون همان یاران علی عبداهلل صالح فرد دیگری زمام امور را در اختیار بگیرد. در این راستا همراه سرکوبگران یمن انواع سرکوب ها را به کار گرفتند تا ملت یمن آزاد نشود.
دولت های غربی خصوصاً آمریکا و انگلیس نیز انواع همراهی ها را انجام دادند و هیچکدام ایراد نگرفتند که چرا عربستان چنین می کند. در این بحبوحه، پیش نویس قطعنامه ای را با عنوان مبارزه با تروریسم در مجمع عمومی سازمان ملل، عربستان مطرح می کند و مضحک این است که غربی ها نیز به آن رأی می دهند و ضمن آن از پادشاه عربستان تشکر می کنند که پذیرفته است بودجه ایجاد مرکزی برای مبارزه با تروریسم در نیویورک را بپردازد.
در عراق تروریست ها مردم را به خاک و خون می کشند، دولت عراق اطلاعات لازم را به دست می آورد که یکی از افراد حاضر در سطوح عالی نهادهای حکومتی این اقدامات تروریستی را مدیریت می کند فلذا تا مراجع قضائی عراق می خواهند نسبت به دستگیری وی اقدام کند او را فراری می دهند و چنین فردی باز به عربستان می رود و روحیه می گیرد و سپس در جای دیگر مخفی می شود. هیچکس از غربی ها نمی گوید چطور یک متهم به اقدامات تروریستی از اجرای عدالت توسط دستگاه قضایی عراق فراری داده می شود. مگر همان دستگاه قضایی نبود که حتی صدام را محاکمه کرد و ظرفیت های لازم رسیدگی حقوقی عادلانه را داشت.
در سوریه انواع کمک های مسلحانه را عربستان و دیکتاتورهای همراهش با هدایت غرب به مخالفان دولت سوریه ارائه می کنند تا خونریزی ها ادامه یابد ولی باز از تیررس پاسخ دهی می گریزند و به این سئوال جوابی نمی دهند که چرا تروریسم را در سوریه ترویج می دهند.
سخن آخر
به نظر می رسد همان طور که در خبر ویکی لیکس به نقل از وزیر خارجه آمریکا آمده عربستان یکی از محورهای گسترش افراطی گری و اندیشه خشونت طلب با رنگ و لعاب دینی در سراسر جهان است. تروریسم پدیده ای منفور در سراسر جهان است فلذا هر فعالی که می خواهد ریشه های تروریسم را بخشکاند نمی تواند از کانون های شکل گیری و هدایت و مدیریت و حمایت تروریست ها را غافل بماند. همچنین هر فعال صلح طلبی نمی تواند نقش مزوّرانه و غیرانسانی برخی دولتمردان غربی در ادعای مبارزه با تروریسم از یکسو و همدستی با تروریست های هدایت شده از سوی کشورهائی مثل عربستان را نادیده بگیرد.
قطعاً روشنگری و گسترش حساسیت های افکار عمومی جهان در قبال موارد مختلف سو استفاده از عنوان دین و ترویج خشونت وجنایت ، اولین گام مهم برای اصلاح وضعیت موجود و پاسخگو نمودن دیکتاتورها و حامیان آنهاست. در گام بعدی، انتظار جامعه جهانی از دینداران مختلف از جمله مسلمانان و به ویژه دولتمردان کشورهای اسلامی این است که منادی صلح و دوستی و محبت و انسانیت و ضرورت رفع بی عدالتی ها و تبعیضها باشند . خیزشهای مردمی در کشورهای مختلف اسلامی فریاد رسائی است که میلیونها مسلمان برای احقاق حقوق خود وحاکمیت ارزشها سر داده ، این فریادها را باید شنید و به آن احترام گذاشت.