جدال بر سر اوکراین یا ناتو؟
ابوالقاسم قاسم زاده
سه شنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۰
جدال لفظی بین بایدن و پوتین از یکسو و دولتهای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) از سوی دیگر همچنان ادامه دارد، اما در کنار آن دو طرف یعنی ناتو و روسیه به صفآرایی نظامی مشغولند. بایدن به خبرنگاران در کاخ سفید گفت: «روسیه در ماه فوریه (اواخر بهمن یا اوایل آذر) به اوکراین حمله محدود خواهد کرد.» سه کشور اروپایی هم هشدار دادهاند که در صورت حمله نظامی روسیه، جریان صدور گاز این کشور به اروپا و همچنین پروژه بزرگ صدور گاز روسیه که اکنون جریان دارد، متوقف خواهد شد. روسیه اما، بهطور علنی و رسمی اطلاع داده است که فعلاً هیچ برنامهای برای حمله نظامی علیه اوکراین ندارد، اما آرایش نظامی خود در مرز دو کشور را همچنان نگه میدارد. اکنون حدود یکصد هزار نفر از نیروهای ارتش روسیه با آرایش تانکهای پیشرفته و دیگر ادوات استراتژیکی نظامی در مرز روسیه و اوکراین مستقر شدهاند. ارتش آمریکا هم به همراه ناتو بیکار ننشستهاند و پل آمادهسازی نظامی اوکراین برای مقابله را با ورود انواع و اقسام تسلیحات جنگی و نظامی به این کشور را برقرار کردهاند.
وزیر خارجه انگلیس (لیزتراس) در برنامه صبح یکشنبه رادیو اول
«بی.بی.سی» گفت: «تهدید واقعی حمله روسیه به اوکراین وجود دارد، اما بسیار بعید است که سربازان بریتانیایی برای هرگونه جنگ و درگیری فرستاده شوند.» او افزود: «به جای این کار، ما به اوکراین تسلیحات نظامی میفرستیم و سیستم تحریمهای خود را «تقویت» خواهیم کرد تا الیگارشهای نزدیک به کرملین جایی برای پنهان شدن نداشته باشند. اگرچه همچنان تلاش خود را از طریق روشهای بازدارندگی و دیپلماسی انجام میدهیم تا از پوتین بخواهیم دست از این کار بردارد. تحریمهای اقتصادی میتواند مؤسسات مالی روسیه، شرکتهای انرژی و کسانی را که در این بخش کلیدی برای رژیم روسیهاند، هدف گذاری شده است را در بر گیرد» همین موضع سیاسی ـ اقتصادی و در نهایت نظامی علیه روسیه را دو کشور دیگر عضو اصلی و محوری ناتو یعنی فرانسه و آلمان هم دارند و آن را علنی کردهاند. بایدن نیز دستور حضور ۸۵۰۰ نفر از نیروهای ویژه ارتش آمریکا را به شرقیترین کشور اروپا نزدیک به اوکراین، صادر کرده است.
وزیر خارجه آمریکا هم اعلام کرد که طرحی مکتوب برای حل این مناقشه را بهطور رسمی برای وزیر خارجه روسیه فرستاده است. «لاوروف» وزیر خارجه روسیه با اعلام دریافت آن گفت: طرح را به دقت مطالعه و بررسی کردهایم، اگرچه نکات مثبتی در بر دارد. اما پاسخگوی درخواست و پرسش اصلی ما نیست. تصمیمگیریها در این مورد و اختیار صدور فرمان جنگ را «پوتین» به عهده دارد. پوتین هم، همچنان بر سر خواست خود مبنی بر این که اوکراین نباید عضو رسمی ناتو شود و ناتو نباید در کنار مرز روسیه استقرار یابد تأکید میکند.
مجموعه گزارشها و اعلام مواضع از سوی هر دو طرف نشان میدهد که جدال بر سر اوکراین و آینده آن بین روسیه و آمریکا، لاجرم گسترش حضور ناتو تا مرز روسیه و پذیرش عضویت رسمی اوکراین در ناتو همچنان ادامه دارد. در آخرین خبرها، بایدن، دست به دامن دولت چین شده است که وارد ماجرا برای «حلوفصل سیاسی» این بحران از طریق گفتگو با پوتین شود. دولت چین تا اینجای کار سکوت سنگینی داشته است، زیرا خود با آمریکا دچار بحران سیاسی ـ نظامی، درباره مشکل «تایوان» است که چینیها آن را همچون «هنگکنگ» بخشی از خاک سرزمینی خود میدانند و همچنان دچار تنش با حضور ناوهای جنگی آمریکاییها در آبهای دریای چین است. بسیاری از تحلیلگران سیاسی و نظامی در غرب، جدال کنونی بایدن ـ پوتین را در چارچوب منافع سیاسی، امنیتی و حتی اقتصادی دولت چین ارزیابی کردهاند. بایدن میداند در این شرایط با وجودروابط نزدیک و همسویی مسکو ـ پکن
در اغلب مسائل بینالمللی، طرح «بحران اوکراین» و احتمال بروز جنگ در شورای امنیت سازمان ملل نیز بیحاصل خواهد بود، زیرا چین و روسیه که «حق وتو» در این شورا دارند، آن را وتو خواهند کرد.
پیامدهای فوری این شرایط را در این موارد میتوان محک زد. اول؛ در داخل اوکراین که امنیت نسبی آن بههم ریخته است و شهروندان این کشور در آشفتگی و ناپایداری از آینده خود به سر میبرند، اگر چه مراکز رسمی غربی تلاش دارند تا این بههم ریختگی داخلی در آن کشور را سانسور خبری کنند، اما برخی از خبرنگاران مستقل از داخل اوکراین گزارش کردهاند که شهروندان آن دچار اضطراب شدیدی شدهاند و آنها که میتوانند از کشورشان خارج و راهی کشورهای اروپایی میشوند. دولت مستقر اوکراین هم با کمکهای مالی و اقتصادی و دریافت محمولههای مایحتاج عمومی ارسالی از آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان در تلاش است شرایط آشفته درونی کشورش را در این شرایط بحرانزده مهار و کنترل کند.
دوم؛ پیامد ادامه این جدال واشنگتن ـ مسکو گریبان سرمایهداران غربی در آمریکا و اروپا را نیز گرفته است که در عمل تأثیرات بسیار منفی در روابط تجاری و مالی با روسیه و ادامه آن در سراسر شرق اروپا و… خواهد داشت.
سوم؛ اغلب تحلیلگران سیاسی ـ اقتصادی بینالمللی بر این باورند که تعادل بازار بینالمللی بر اهرم تعادل روابط سه قدرت بزرگ جهانی، چین، روسیه و آمریکا استوار است و اگر این تعادل بههم بخورد، یا با جنگ هر یک از این سه کشور با دیگری بههم بخورد، نه فقط بحران که «فاجعه بزرگ» را در صحنه بینالمللی رقم خواهد زد؛ به خصوص اگر جنگ که اوج هر بحرانی نامیده میشود، آینده بسیار نامعلوم داشته باشد.
و نکته آخر اینکه «پوتین» تا اینجای کار همچنان بر موضع خود مبنی بر این که ناتو نباید وارد اوکراین شود باقی مانده است. اگر چه یک سیاستمدار اوکراینی گفته است: «من پوتین را خوب میشناسم، او در اعلام مواضع سخت و غیرمتعارف تا آنجا باقی میماند که ببیند مجبور به اقدام عملی است، لذا در این لحظه عقبنشینی میکند!»
رجزخوانیهای بایدن و پوتین برسر اوکراین و حضور ناتو در آن همچنان ادامه دارد، اما اگر جنگی به دنبال این صفآرایی نظامی کلید بخورد، نه فقط بسیاری از معادلات سیاسی ـ امنیتی در شعاع بینالمللی بههم خواهد ریخت که در حوزه منطقهای چه در اروپای شرقی یا حتی در خاورمیانه هم اوضاع دگرگون خواهد شد. جنگ در اوکراین، جنگی معمولی نخواهد بود. یک «فاجعه بزرگ» است برای اغلب کشورها.
Leave a Reply
You must be logged in to post a comment.