علیرضا ایمانخانی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «اوکراین قربانی بزرگ» نوشت:
جنگ اوکراین را جنگ نیابتی بلوک غرب و روسیه میدانند جنگی که به اعتقاد روسها اقدام ویژه و به زعم غربیها و مردم اوکراین تجاوز است.
روسها بعد از حاکمیت پوتین و افزایش درآمد و بازآفرینی قدرت دقیقاً با شرایطی روبرو شدند که هیتلر بعد از جنگ اول جهانی با آن روبرو شده بود؛ از دست دادن سرزمینهای بسیار، رشد ملیگرایی و رفتار تحقیر آمیز ابرقدرتها.
قطعاً روسیه، روسیهی قرن گذشته یلتسین نبود، پوتین در روحیات شخصی هیچ چیز از هیتلر کم ندارد و همیشه سعی در اجرای آرمانهای ذهنی خود دارد حال حتی اگر به مانند قصد حمله به اوکراین دروغ بگوید و یا با مهمان خود با تبختر رفتار کرده و نوع خاصی از پذیرایی از مهمان را ابداع کند و…
اما در نظر بسیاری از صاحب نظران این سؤال پیش، میآید که چرا اوکراین؟
کیست که نداند که اوکراین سوگلی جماهیر شوروی، بود؛ بالاترین درصد سواد، خدمات بهداشتی، از نظر ورزشی تیم ملی فوتبال شوروی تماماً از دینامو کیف بود، ورزشکاران ژیمناستیک شوروی که مایه فخر و غرور شوروی بودند بیشتر از اوکراین بودند، نیروگاه و تسلیحات اتمی شوروی در اوکراین نگهداری میشدند، به اعتقاد اوکراینیها زمانی که مسکو شهر روستانشین بود کیف سوگلی زیبای منطقه بود، روسها هنوز به کینه از خروشچف به خاطر جدایی جمهوری اوکراین از روسیه به دلیل اصالت اوکراینی ایشان یاد میکنند، سیر تاریخی موضوع خودش بیانگر ماجرا است.
در سال ۹۴ تسلیحات و زرادخانههای اتمی اوکراین به دلیل جانشینی تعهدات روسیه در تقابل اقمار شوروی با ضمانت امنیتی آمریکا و انگلیس به روسها واگذار شده و در سالهای بعد و بعد از از میان رفتن دولت متمایل به روسیه و روی کار آمدن غربگراها، روسیه سعی میکند ضرب شستی به اوکراین نشان دهد، روسیه کریمه را بدون دردسر به خاک خود اضافه میکند و اینجا معاد لات غربیها کامل میشود و اوکراین از ترس عواقب بعدی، درخواست عضویت در ناتو را میکند حالا روسیه که با عضویت سه جمهوری بالتیک از تیررس بودن سنپطرزبورگ در هراس است به ناگاه بدرفتاری با روستباران دونباس بهانه کرده و به اوکراین حمله نظامی (اقدام ویژه) میکند.
خوب حالا سؤال اینجاست که چرا روسها یکی از جمهوریهای بالتیک را که کوچکتر و ضعیفتر قربانی مطامع خود نکردند، به عقیده نگارنده، بسیاری از اهداف حمله به اوکراین شخصی است و به شخص پوتین و ملیگرایی روسی مربوط است، بعد از ریاست جمهوری لیتوانی که آن هم یک هنرمند بود هیچکس به مانند زلنسکی در این منطقه چهره نشد و جمهوریهای بالتیک راه خود را با چراغ خاموش طی کردند، این اوکراین بود که با ۵۰ میلیون جمعیت داعیه پرچمداری اسلاوهای متمدن را داشت.
نسیمهای لیبرال دموکراسی غربی از اوکراین در حال وزیدن به روسیه سفید متحد تاریخی پوتین بود، نیروگاه اتمی چرنوبیل با آن همه خاطرات و مخاطرات در اوکراین بود، گندمهای منطقه چرنیهیف رقیب گندم و غلات روسیه بودند، البته ناگفته پیداست که پوتین بر دو کشور دیگر اقمار شوروی حساس است، اول بلاروس، به خاطر نزدیکی ژنتیکی فراوان و امتزاج حکومت. دوم، قزاقستان، به عنوان بزرگترین کشور محصور دنیا و وجود پایگاههای فضایی، در حقیقت پوتین این دو کشور را با چنگ و دندان نگه داشته و بهتر از هر کسی میداند قمار یلتسینی بر روی هر کدام از اینها به منزله خداحافظی با ابرقدرتی روسیه است، ولی آیا این قمار برنده مطلق دارد؟
به نظر نگارنده غیر از چین هیچکس در این ماجرا برنده نهایی نیست. قربانی اول، مردم اوکراین هستند که تاکنون در این جنگ ۶۰۰ میلیارد دلار خسارت دیدند و تا پایان جنگ این رقم به هزار میلیارد دلار هم خواهد رسید، هزاران کشته و کودکان بی سرپرست و مهاجران فراوان و همه و همه حاصل این جنگ کریه المنظر است.
دوم، اروپا، تحمیل هزینه مالی فراوان به جهت حمایت از اوکراین، تهدیدات نظامی و امنیتی ابرقدرت روسیه، گران شدن کالای استراتژیک سوخت، موج مهاجران و تبعات آن، اعتراضات مردمی به جهت گرانی و… همه و همه حاصل این نزاع برای اروپای متحد است.
آمریکا، اگر چه زیان آمریکا به دلیل استغنا در انرژی به مانند اروپای واحد نیست، ولی، بخش بزرگ بار مالی این کمکها بر دوش آمریکاست و از طرفی دلسرد شدن بسیاری از کشورها از کمک سریع امریکا و غرب از به متحدین خود موجب دردسرهای فراوان برای آمریکا خواهد شد. (رفتار شیوخ خلیج فارس موید این کردار است، البته این شیوخ تغییر مسیر داده و از بعد از ناامید شدن از آمریکا به فکر پناه بردن به صهیونیستها هستند)
کشورهای ضعیف، روسیه و اوکراین قطب تولید گندم و غلات دنیا هستند، کشورهایی مانند مصر و لبنان و… بیش از نیمی از غلات خود را از این دو کشور تأمین میکنند هیچ بعید نیست این شرایط موجب قحطی گسترده در این کشورها شده که خود احتمال وقوع نارضایتیهای گسترده در این کشورها شود.
ولی این نزاع فقط بازنده ندارد و برای بعصی ناظران دعوا مزایایی بزرگ به همراه دارد، خیلی از کارشناسان چین را بزرگترین برنده این نزاع میدانند چرا؟
اولاً. چین بزرگترین خریدار انرژی دنیا است پس تحریمهای روسیه بزرگترین موهبت برای بازار انرژی چین و خرید انرژی ارزان از این کشور است، چینیها مدت زمانی است که به «لاشخورهای تحریم» تبدیل شدهاند یعنی بعد از تحریم کشوری بلافاصله مانند لاشخور به جسم کم جان یورش، میبرند همان کاری که با کوبا، ونزوئلا، میانمار، و نهایتاً کشور خودمان کردند.
دوم، چینیها حالا با این دشمنی گسترده غرب با روسیه راحتتر میتواند تسلیحات راهبردی روسیه مانند سوخو ۳۵ را از پوتین خریداری کنند.
یک بار برای همیشه از شر صدای بد خلاص شوید! آموزش رایگان تضمینی فن بیان
سوم، نوع رفتار جهان غرب با روسیه، بزرگترین کلاس برای چین برای نوع برخورد در آینده با مشکل تایوان خواهد بود.
چهارم، چینیها به عنوان یک ابرقدرت در حال تست برای استعمار بودند و با آزمایش چند کشور تمرکز خود را بر روی پاکستان اعمال کردند، حالا با انحطاط، روسها کشورهای دیگری میتوان پتانسیل مستعمره شدن چین را داشته باشند.
البته ناگفته پیداست سود آمریکا نیز از این جنگ کم نبوده است، همیشه آمریکا اروپا و ژاپن را به عنوان یک رقیب ولی دوست دیده است، حالا آنها که خاطرشان از بابت سوخت جمع است، از تنگنا قرار گرفتن رقیبان چندان ناخشنود نیستند علاوه بر آن فراموش نکنیم بالاخره روسیه بخشی از اروپا است، با این جنگ حالا اروپای قوی روبروی آمریکا قرار نخواهد گرفت و با خاطر جمعی به دیدار فینال رقابتها با چین خواهد رفتولی نباید فراموش کنیم تبعات این جنگ برای روسیه نیز کم نیست.
معمولاً اثرات تحریمی خودش را درماه های بعد نشان میدهند و اثرات روانی آن نیز موجب مهاجرت نخبگان و سرمایهداران خواهد شد، این اقدام ویژه به زعم روسها موجب تمایل هر چه بیشتر کشورهای بی طرفی مانند کشورهای اسکاندیناوی جهت عضویت در ناتو به جهت امنیت خواهد شد، از طرفی دروغ بزرگ در مورد حمله به اوکراین توسط پوتین، باعث شده دیگر کمتر کسی به صداقت اطمینان کند. روسها در دو چیز غافلگیر شدند، اول، مقاومت جانانه مردم اوکراین و این طبیعی است که افکار عمومی معمولاً از مدافع جانبداری کند، البته این جنگ نشان داد که ارتش به ظاهر قوی روسیه در موقع آزمایش واقعی چندان به روز نشده است و خیلی از تسلیحات آن در فقط کاربرد جهت رژه دارند تا میدان رزم. دوم شکست سنگین در افکار عمومی، اولین تحریمها گریبانگیر رسانههای روسی شد و روسها فرصت دفاع را از دست داده و همین باعث عصبانیت بیشتر آنها شد و از طرفی روسها نشان دادند که چندان با تکنولوژی جنگ روانی و مدیریت مدیا آشنا نیستند و دستگاه تبلیغاتی مدرن غرب با تجربه بالا به راحتی روسها را از نظر روانی منکوب خواهد کرد.
Leave a Reply
You must be logged in to post a comment.