* غلامرضا قلندريان
کميته نيروهاي مسلح مجلس نمايندگان آمريکا در لايحه بودجه سال 2010 پنتاگون، وزير دفاع اين کشور را موظف کرد تا شرح و برآوردي از استراتژي بزرگ، استراتژي امنيتي و استراتژي نظامي ايران را به کنگره ارائه و راه هاي مقابله با دکترين نظامي جمهوري اسلامي ايران بويژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را طراحي کند.
بر کسي پوشيده نيست، واشنگتن همواره گامهاي خصمانه اي را عليه ايران برداشته است و هيچ گاه از اين اقدام عقب نشيني نکرده و همواره تلاش مي کند در هر فرصتي به تناسب مقتضيات، مواضع خصمانه خويش را با هدف انفعال و يا تسليم ايران پيگيري نمايد.
تدوين بودجه هاي متفاوت با هدف براندازي و يا مقابله با تهران سخني جديد نيست، بلکه زماني اين اقدامها تعجب صاحب نظران را برمي انگيزد که با شعارهاي جديد تلاش مي کنند گذشته اين کشور را در ارتباط با جمهوري اسلامي مورد بازنگري قرار دهند.
طرح شعارها و اظهارات متفاوت اوباما براي برخي تحليلگران به منزله رويکرد بديع از سوي مقامهاي واشنگتن ارزيابي مي گردد، زيرا به باور آنها موقعيت پيش آمده فرصتي مغتنم است که ايران با تجزيه و تحليل سيگنالهاي ارسالي از سوي مستاجر جديد کاخ سفيد پاسخهاي مورد انتظار را ارسال نمايد، به نحوي که «يوشکا فيشر» وزير خارجه سابق آلمان در مقاله اي تحت عنوان «شاخه زيتون اوباما براي ايران» در روزنامه انگليسي گاردين به ايران يادآوري مي کند از فرصت پيش آمده براي مذاکره با آمريکا بر سر برنامه هسته اي اش استفاده کند.
اما گذشت زمان و آشکار شدن رفتارهاي رئيس جمهور آمريکا به ترديدها پايان بخشيد و بصراحت اين واقعيت را به شکل ملموس به افکار عمومي نماياند که اوباما مرد تغيير نمي باشد، بلکه تنها لحن وي متفاوت بوده است تا از اين منظر هدفهاي ايالات متحده را با هزينه کمتري پيگيري کند.
اکنون آنچه با عنوان مقابله با دکترين نظامي ايران عنوان گرديده است، سناريويي از راهبرد کلان «ايران هراسي» مي باشد که پيش از راهيابي اوباما به کاخ سفيد شروع شده و در مقطع کنوني تسريع و تسهيل مي گردد.
از سوي ديگر تأملي در واقعيتهاي موجود آمريکا و رژيم اشغالگر قدس به درستي آشکار مي کند که سرمايه گذاري در صنايع نظامي با رويکردهاي سلطه طلبانه و تهديدآميز، بخشي از مديريت کلان آنهاست.
تاکنون بارها صهيونيستها مدعي شده اند که ايران به دنبال توليد سلاح اتمي است، ادعايي که هيچ گاه ثابت نشد، زيرا رژيم نژادپرست صهيونيستي هميشه سياست «نه بپرس، نه پاسخگو باش» را به کار برده است. ايران با بيش از 70 ميليون نفرجمعيت در سال تنها 7 ميليارد دلار صرف امور نظامي خود مي کند، اين در حالي است که رژيم صهيونيستي با يک دهم جمعيت ايران، دو برابر کشورمان صرف امور نظامي و تسليحاتي مي کند. آمريکا نيز سالانه بيش از 600 ميليارد دلار يعني بيش از 85 برابر ايران براي امور نظامي خود هزينه مي کند و در عين حال هميشه فرياد مي زند که رژيم صهيونيستي و آمريکا صلح طلب هستند و ايران جنگ طلب!
اين گونه اقدامها نشان مي دهد آمريکا در راهبرد جديد صداقت ندارد و رئيس جمهور جديد آمريکا نيز همچون اسلافش در حصارهاي امنيتي و توهم «ايران هراسي»، گرفتار است. استمرار دشمني با انقلاب اسلامي موضوعي است که زمامداران کاخ سفيد را ناگزير از رويارويي ديپلماتيک، سخت و نيمه سخت با ايران ساخته است که اين مهم در هر مقطعي به فراخور تأثيرگذاري راهبردها پيگيري مي شود، به نحوي که پنتاگون در لايحه اي با عنوان «قانون قربانيان سانسور در ايران» براي جنگ نرم عليه انقلاب اسلامي و براندازي آن، عبور از فيلترينگ و شبکه سازي اغتشاشگران بودجه 55 ميليون دلاري در سال 2010 اختصاص داد.
موضع اخير، بيانگر اتخاذ مشي ميليتاريستي اين کشور مي باشد که براي فرار از اتهام نظامي گري که ناگزير گمان سلطه طلبي را در اذهان تقويت مي کند، پوششي را براي توجيه افزايش بودجه نظامي نياز دارند که موضوع ايران مي تواند بدون هزينه رفتارهاي آنها را قابل دفاع جلوه دهد.
از سوي ديگر ذکر اين نکته خالي از لطف نيست که برنده صلح نوبل -اوباما- پيش از حضور در کاخ سفيد سياستهاي ماجراجويانه جمهوريخواهان را تقبيح مي کرد و ملامت رفتارهاي رقبا را ابزار برتري و نجات بخش بودن برنامه هايش عنوان مي نمود، اما اکنون منافع ملي و امنيت ملي کشورش را به همان افق ترسيم شده گذشته گره مي زند.
اين واقعيت نشان مي دهد که مقامهاي کاخ سفيد در برخوردها همواره دوگانگي را وجهه همت خويش ساخته اند، بدين معنا که برخي دولتهاي سرکش و ناقض قوانين بين المللي، بويژه رژيم نامشروع صهيونيستي به دليل همسويي با منافع آنها هيچ گاه مورد ملامت واقع نمي شوند، اما بازيگران مستقل به جرم اطاعت نکردن از سياستهاي کاخ سفيد متهم و مجرم تلقي مي شوند.
اکنون در نقاط مختلف جهان کسي ترديدي ندارد که نظام سلطه با ادبيات عوام فريب تلاش مي کند ملتها را شيفته ايده هاي خويش نمايد، اما دوگانگي در رفتار آنها به افشاگري عليه شان منجر گرديده است، به عبارت ديگر، تغيير در ادبيات گفتاري لزوماً به تغيير در رفتار منجر نمي گردد.
بنابراين اختصاص بودجه و ديگر اقدامهاي ايالات متحده عليه جمهوري اسلامي تهديدي نيست که دولتمردان و ملت هوشيار ايران را با ترديد مواجه نمايد، زيرا تاکنون انواع گفتمانهاي امنيتي، سياسي، اقتصادي و رسانه اي با هدف انفعال و يا تسليم به کار گرفته شده است، ولي هيچ گاه مقامهاي واشنگتن نتوانسته اند تلاشهاي معطوف به نتيجه را نظاره گر باشند.
Leave a Reply
You must be logged in to post a comment.